سفارش تبلیغ
صبا ویژن
» Today hit:36 » Yesterday hit:3 » All hit:288314
  • اولین سرود ملی ایران - تازه ها
    » درباره ی من
    اولین سرود ملی ایران - تازه ها
    مدیر وبلاگ : shotokanpoloto[105]
    نویسندگان وبلاگ :
    arazin (@)[5]


    تازه فیلم عکس فیزیک موبایل
    » لوگوی من
    اولین سرود ملی ایران - تازه ها

    » Day Links » Notes Subjects » My Archives » My Friends Logo » My Friends Links » My Music
    » Yahoo » Search


    »» اولین سرود ملی ایران »» date:86/3/30 «» 7:3 ع

     

    سرود «ای ایران» دقیقا در ۲۷ مهر ماه سال ۱۳۲۳ در تالار دبستان نظامی (دانشکدۀ افسری فعلی) و در حضور جمعی از چهره‌های فعال در موسیقی ایران متولد شد. شعر این سرود را «حسین گل گلاب» استاد دانشگاه تهران سروده بود، و از ویژگی‌های آن، اول این است که تک‌تک واژه‌های به کار رفته در سروده، فارسی است و در هیچ‌یک از ابیات آن کلمه‌ای معرب یا غیر فارسی وجود ندارد. سراسر هر سه بند سرود، سرشار از واژه‌هاى خوش‌تراش فارسى است. زبان پاکیزه‌اى که هیچ واژه بیگانه در آن راه پیدا نکرده است، و با این همه هیچ واژه‌اى نیز در آن مهجور و ناشناخته نیست و دریافت متن را دشوار نمى‌سازد.

    دومین ویژگی سرود «ای ایران» در بافت و ساختار شعر آن است، به‌گونه‌ای که تمامی گروه‌های سنی، از کودک تا بزرگ‌سال می‌توانند آن را اجرا کنند. همین ویژگی سبب شده تا این سرود در تمامی مراکز آموزشی و حتی کودکستان‌ها قابلیت اجرا داشته باشد.
    و بالاخره سومین ویژگی‌ای که برای این سرود قائل شده‌اند، فراگیری این سرود به لحاظ امکانات اجرایی است که به هر گروه یا فرد، امکان می‌دهد تا بدون ساز و آلات و ادوات موسیقی نیز بتوان آن را اجرا کنند.

    آهنگ این سرود که در آواز دشتی خلق شده، از ساخته‌های ماندگار «روح‌الله خالقی» است. ملودی اصلی و پایه‌ای کار، از برخی نغمه‌های موسیقی بختیاری که از فضایی حماسی برخوردار است، گرفته شده.

    این سرود در اجرای نخست خود به‌صورت کر خوانده شد. اما ساختار محکم شعر و موسیقی آن سبب شد تا در دهه‌های بعد خوانندگان مطرحی همانند «غلامحسین بنان» و نیز «اسفندیار قره‌باغی» آن را به‌صورت تک‌خوانی هم اجرا کنند.

    در سالهای اولیه پس از انقلاب، این سرود برای مدت کوتاهی به‌عنوان «سرود ملی» از رادیو و تلویزیون ایران پخش می‌شد، اما با سیطرۀ گرایش‌های ضد ملی‌گرایی، این سرود هم چند سالی از رسانه‌های داخلی حذف شد تا در دهۀ اخیر که باز در مناسبت‌های مختلف تاریخی، آن را می‌شنویم.

     

    قبل از پرداختن به سابقه و تاریخچۀ اولین «سرود ملی» در ایران، شاید بد نباشد اشاره‌ای کنیم به آنچه که در زمان «ناصرالدین‌شاه» به‌عنوان «سلام شاهی» اجرا می‌شده، و آن قطعه موسیقی بدون کلامی بوده که به سفارش پادشاه اسلام‌پناه، توسط ژنرال نظامی موسیو «لومر» فرانسوی، مدیر «شعبۀ موزیک»، در «مدرسۀ دارالفنون» ساخته شده بود. این قطعه موسیقی که در همان زمان روی صفحۀ گرامافون هم ضبط شد را در مراسم رسمی، و سلام شاهنشاهی می‌نواختند.
    پنجاه سالی بعد، در زمان حکومت «رضا شاه» چیزی مشابه همین «سلام شاهی» دوران قاجاریه را به‌نام «سرود ملی»، و بعد از او در دورۀ سلطنت پسرش «محمدرضا شاه»، آن را «سرود شاهنشاهی» نام گذاشتند!

    و اما تاریخچۀ اولین «سرود شاهنشاهی» در ایران، به نوعی با سابقۀ فعالیت و تاریخچۀ تشکیل «انجمن‌های ادبی» در آن کشور، مربوط است. تشکیل انجمن‌های ادبی از اوایل مشروطیت متداول شد. در آن زمان «وثوق‌الدوله» که علاقۀ زیادی به شعر و ادب فارسی داشت، جلساتی برای موضوعات ادبی تشکیل داده بود.

    این انجمن‌ها در اوایل حکومت «رضا شاه» رونق گرفت و حدود هفده انجمن ادبی در تهران تشکیل می‌شد. از جمله: «انجمن ادبی حکیم نظامی» در منزل «وحید دستگردی» در روزهای چهارشنبه در خیابان عین‌الدوله (ایران)، «انجمن دانشوران» در روزهای شنبه در منزل «شاهزاده سیف‌الله میرزا» در منیریه، و «انجمن ادبی شیخ‌الرئیس» در شب‌های جمعه. («شیخ‌الرئیس» که نام اصلی او «شاهزاده محمد هاشم میرزا افسر» بود، قبلا در خراسان معلم «عبدالحسین تیمورتاش» بود که بعدا به سمت نمایندۀ مجلس انتخاب شد و به تهران آمد و این انجمن را تشکیل داد.)

    «ملک‌الشعرای بهار»٬«رشید یاسمی»، «عباس اقبال آشتیانی»، «سعید نفیسی» و «تیمور تاش» هم هر هفته به اتفاق انجمنی داشتند به‌نام «انجمن دانشکده» که مطالب مورد بحث در آن انجمن، نخست ادبی بود و کمی بعدتر مباحث سیاسی شد.

     

    حسین گل گلاب، سراینده سرود "ای ایران"

    باری، مهم‌ترین انجمن آن روزها، «انجمن ادبی ایران» بود که «وحید دستگردی»، «شاهزاده افسر»، «ادیب‌السلطنۀ سمیعی»، «حاج میرزا یحیی دولت‌آبادی»، «صادق سرمد»، «محمدحسین شهریار»، «پارسا تویسرکانی»، «پروین اعتصامی» و «پژمان بختیاری» تشکیل داده بودند.
    دکتر «رضا نیازمند» در مطلبی با عنوان انجمن ادبی «ایران» و ماجرای آفرینش سرود شاهنشاهی٬ منتشر شده در فصلنامۀ «ره آورد» که به سردبیری «حسن شهباز» در آمریکا به‌چاپ می‌رسید، می‌نویسد:

    « . . . در این موقع رضا شاه تصمیم گرفت به مسافرت ترکیه برود. به او اطلاع دادند که در آنجا برای او «سرود ملی خواهند نواخت. چون ایران سرود ملی نداشت، رضا شاه دستور داد که به «انجمن ادبی ایران» تکلیف کنند «سرود ملی» تهیه شود.

    موضوع در انجمن مطرح شد. ولی اعضا نمی‌دانستند که چگونه «سرود ملی» تهیه نمایند. ابتدا تصمیم گرفتند که به سرودهای سایر ممالک گوش دهند تا معلوم شود اصولا «سرود ملی» چیست، و متضمن چه مطالبی است. سپس شعرهایی بسرایند، و با آهنگ بیامیزند. قرار شد آقای «مین‌باشیان» در انجمن حضور یابد و در این مورد راهنمایی کنند.

    آقای «مین‌باشیان» (غلامرضا خان سالار معزز) در «مدرسۀ موزیک» که شعبه‌ای از «دارالفنون» بود، تحت نظر موسیو «مولر» فرانسوی، تحصیل موسیقی کرده بود و سپس معلم موسیقی و بعدها ریاست کل موزیک نظام را به‌عهده داشت.

    در جلسۀ انجمن قرار شد « شاهزاده محمد هاشم میرزا افسر » و «مین‌باشیان» با هم سرود را بسازند. بدین ترتیب که شعر آن را «شاهزاده افسر» تهیه کند و آهنگ آن را «مین‌باشیان». به زودی سرود شاهنشاهی آماده شد و به دربار تقدیم گردید که به‌نظر رضا شاه برسد.
    شاه پس از شنیدن شعر و آهنگ، دو جای آن را اصلاح کرد. یکی اینکه گفته شده بود: از اجنبی جان می‌ستانیم، که رضا شاه گفت: از دشمنان جان می‌ستانیم. دیگر کلمۀ «شهنشه» بود که گفته شده بود: شهنشه ما زنده بادا، که رضا شاه تغییر داد به شاهنشه ما زنده بادا ... و بدین طریق «سرود ملی ایران» تهیه شد ....» (فصلنامۀ «ره‌ آورد» شماره ۳۴، صفحۀ ۲۴۰-۲۴۱)

     

    بعد از انتشار مطلب آقای «رضا نیازمند»، یادداشت دیگری به قلم «دکتر بابک رضایی» از لندن، به نقل از «دکتر جلال گنجی» در بارۀ سابقۀ اجرای «سرود ملی» و خاطرۀ او از آن مراسم، به دفتر «فصلنامۀ ره آورد» می‌رسد که در شمارۀ بعدی آن نشریه به این شرح به چاپ رسیده.

    داستانی که در زیر نقل می‌شود، مربوط به دانشجویان ایرانی است که دوران سلطنت «احمدشاه قاجار» برای تحصیل به آلمان رفته بودند و آقای «دکتر جلال گنجی» فرزند مرحوم «سالار معتمد گنجی نیشابوری» برای نگارنده نقل کرد:

    «ما هشت دانشجوی ایرانی بودیم که در آلمان در عهد «احمد شاه» تحصیل می‌کردیم. روزی رئیس دانشگاه به ما اعلام نمود که همۀ دانشجویان خارجی باید از مقابل امپراطور آلمان رژه بروند و سرود ملی کشور خودشان را بخوانند. ما بهانه آوریم که عدۀ‌مان کم است. گفت: اهمیت ندارد. از برخی کشورها فقط یک دانشجو در اینجا تحصیل می‌کند و همان یک نفر، پرچم کشور خود را حمل خواهد کرد، و سرود ملی خود را خواهد خواند.

    چاره‌ای نداشتیم. همۀ ایرانی‌ها دور هم جمع شدیم و گفتیم ما که سرود ملی نداریم، و اگر هم داریم، ما به‌یاد نداریم. پس چه باید کرد؟ وقت هم نیست که از نیشابور و از پدرمان بپرسیم. به راستی عزا گرفته بودیم که مشکل را چگونه حل کنیم. یکی از دوستان گفت: اینها که فارسی نمی‌دانند. چطور است شعر و آهنگی را سر هم بکنیم و بخوانیم و بگوئیم همین سرود ملی ما است. کسی نیست که سرود ملی ما را بداند و اعتراض کند.

    اشعار مختلفی که از سعدی و حافظ می‌دانستیم، با هم تبادل کردیم. اما این شعرها آهنگین نبود و نمی‌شد به‌صورت سرود خواند. بالاخره من [دکتر گنجی] گفتم: بچه‌ها، عمو سبزی‌فروش را همه بلدید؟. گفتند: آری. گفتم: هم آهنگین است، و هم ساده و کوتاه. بچه‌ها گفتند: آخر عمو سبزی‌فروش که سرود نمی‌شود. گفتم: بچه‌ها گوش کنید! و خودم با صدای بلند و خیلی جدی شروع به خواندن کردم: «عمو سبزی‌فروش . . . بله. سبزی کم‌فروش . . . بله. سبزی خوب داری؟ . . . بله.» فریاد شادی از بچه‌ها برخاست و شروع به تمرین نمودیم. بیشتر تکیۀ شعر روی کلمۀ «بله» بود که همه با صدای بم و زیر می‌خواندیم. همۀ شعر را نمی‌دانستیم. با توافق هم‌دیگر، «سرود ملی» به این‌صورت تدوین شد:

    عمو سبزی‌فروش! . . . بله.
    سبزی کم‌فروش! . . . . بله.

    سبزی خوب داری؟ . . بله.

    خیلی خوب داری؟ . . . بله.

    عمو سبزی‌فروش! . . . بله.

    سیب کالک داری؟ . . . بله.

    زال‌زالک داری؟ . . . . . بله.

    سبزیت باریکه؟ . . . . . بله.

    شبهات تاریکه؟ . . . . . بله.

    عمو سبزی‌فروش! . . . بله.

    این را چند بار تمرین کردیم. روز رژه، با یونیفورم یک‌شکل و یک‌رنگ از مقابل امپراطور آلمان، «عمو سبزی‌فروش» خوانان رژه رفتیم. پشت سر ما دانشجویان ایرلندی در حرکت بودند. از «بله» گفتن ما به هیجان آمدند و «بله» را با ما همصدا شدند، به‌طوری که صدای «بله» در استادیوم طنین‌انداز شد و امپراطور هم به ما ابراز تفقد فرمودند و داستان به‌خیر گذشت.» (فصلنامۀ «ره‌ آورد» شمارۀ ۳۵، صفحۀ ۲۸۶-۲۸۷)

    اولین سرود ملی ایران:http://www.iranclip.com/player/1012



    shotokanpoloto
    »» comments ()

    »» Posts Title
    گوشی موبایل Apple iPhone
    [عناوین آرشیوشده]
    خدای من! کدام یک از مردم نزد تو محبوبتر است؟ فرمود : دانشمندی که دانشمند دیگری را می جوید . [موسی علیه السلام] برای عضو شدن در خبرنامه ابتدا نام و سپس ایمیل خود را وارد کنید.





    Powered by WebGozar

    Google Page Rank